اتمسفر و معماری از مباحث اصلی پژوهشی در دفتر معماری مش می باشد و روانشناسی محیطی یکی از پارامتر های مهم در مطالعات مرتبط با اتمسفر در معماری است.
روانشناسی محیط دانشیست که از بطن حوزه روانشناسی بیرون آمده و شامل بحثهاییست که از دهه 60 مطرح شد. پیش از آن، بیشتر آزمایشها بر روی انسان و رفتارهایش در یک آزمایشگاه صورت میگرفت. این نگرش در آمریکای شمالی در حوزه دانش علوم رفتاری قرار گرفته و با همین عنوان از آن بحث میشد. دو چیز در این آزمایشگاه مهم بود: اول محرکها هستند. محرکها وجود دارند و باید به آنها پاسخ داد. در این روش آزمایشگاهی، تنها به جنبههای بیرونی محرک توجه میشد و نوعی رابطه علت و معلولی میان پاسخ و محرک فرض میشد:
عالمان علوم اجتماعی نیز متوجه محیط کالبدی، و مسائل مربوط به آن شده و به ویژگیهای محیط، رفتارهای محیطی، و رابطه میان شرایط کالبدی محیط و الگوهای رفتاری پرداختند. در این زمان بود که معلوم شد پدیدهای مثل ارتکاب به جرم، که در مناطقی میزان بالا، و در مناطق دیگر میزان اندکی دارد، ممکن است با شرایطی از محیط در ارتباط باشد: مطالعات زوانشناسی محیط اکنون میتوانست به بررسی این شرایط بپردازد.
در این دوران معماران و طراحان شهری نیز نسبت به محیط و تاثیری که زمینه محیطی بر انسان و معماری میگذارد علاقه نشان دادند. آنها، به ویژه با توجه به زمینه نقدی که برای میراث معماری مدرن ایجاد شده بود، کنجکاو بودند بدانند که چگونه میتوان به رابطه محیط، انسان، و معماری پرداخت. نیازهای پژوهشی در این زمینه از همان ابتدا متنوع و متعدد بودند. رویداد تخریب مجتمع مسکونی پورت ایگوئه در این میان، تبدیل به سمبولی برای این گذار نظری معماری، و الهامگیریاش از روانشناسی محیط شد: چارلز جنکز این رویداد را مرگ معماری مدرن نامید.
این مجموعه مسکونی برای افراد کمدرآمد، در محلات فقیرنشینی ساخته شدهبود که شرایط اجتماعی و کالبدی نامناسبی داشتند. زندگی روزمره در این نواحی و در بلوکهای مسکونی پورت ایگوئه تجربه مکرر صحنههای جرم بود و سرانجام مدیران را بر آن داشت تا دست به تخریب این مجتمع زنند.
تحولات اینچنینی متخصصان و دانشمندان علوم مختلف را بر آن داشت تا طی دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی نشستهایی برگزار کرده و به بررسی عوامل محیطی گوناگون، تاثیرات متقابل انسان و محیط، اتمسفر و معماری و غیره بپردازند. کنفرانس اِدرا – سازمان مطالعات طراحی محیطی- یکی از تاثیرگذارترین این نشستها بود که طی آن دانشمندان علوم مختلف، معماران و جامعهشناسان و روانشناسان مقالات و پژوهشهای متعددی ارائه کردند. هدف اصلی این کنفرانسها را میتوان بررسی تاثیر محیط کالبدی بر رفتار، و الگوهای روانشناختی آن دانست.
تاسیس دیسیپلین روانشناسی محیط را میتوان ناشی از این گردهمآییها و هماندیشیها دانست. مطالعات رفتار محیطی- ایبیاس – و پژوهشهای میدانی، که اکنون جای پژوهش آزمایشگاهی را میگرفتند، زمینه را برای نشستها و چالشهای بیشتر فراهم آورد. تشکیل انجمن بینالمللی مطالعات مردم/محیط در اروپا یکی از دستآوردهای این سلسله کنفرانسها و اجلاسها بود. کنفرانس سالانه امایآراِی – انجمن پژوهشی انسان و محیط- در ژاپن، و پیاِیپیایآر – مطالعات مردم و محیط فیزیکی- در استرالیا، از نمونههای دیگر جنبشیست که در راستای مطالعات روانشناسی محیطی برای طراحی شهر و معماری شکل میگرفت.
پژوهشهای جدید باعث به وجود آمدن شاخهها و گرایشهایی نو در روانشناسی شد و رویکردهایی را در این علم به وجود آورد که بسیار بیش از پیش به بوم و محیط و مبحث روانشناسی محیطی توجه داشتند. رفتارگرایی ، مطالعه ادراک ، و رویکردهای بومشناختی از جمله این گرایشها بودند. یکی از مهمترین چالشهای پیشروی این پژوهشها، آن بود که چگونه میتوان علوم مختلف، و فنون مختلف را در ارتباطی تنگتر با یکدیگر قرار داد تا از یک سو مطالعه و شناخت محیط و رابطهاش با انسان، و از سوی دیگر تنظیم این رابطه و به دست آوردن کیفیات مطلوب محیطی و کالبدی، با سهولت و دقت علمی و درست صورت پذیرد. دهه ۷۰ را میتوان آغازی برای روانشناسی محیطی، و دهه ۸۰ را میتوان اوج گسترش آن دانست.
کار پژوهندگان علم روانشناسی محیط غالبا مبنی بر روشی تحلیلیست. استفاده از تجربه میدانی در تحلیل و تاکید بر نیازهای استفادهکنندگان از محیط، اهمیت دادن به موقعیتهای معاصر در برابر ایدهبرداری از گذشته، یا همان توجه به جهان هستها، تاکید بر فرایند محوری، الهامگیری از علوم انسانی که به مردم و بیمها و امیدهاشان میپردازد، از جمله علوم سیاسی و علوم اجتماعی، و در نهایت قائل شدن نقشی مهم برای محیط، در شکلدهی و خطدهی به رفتارهای اجتماعی، از ویژگیهای مهم پژوهش روانشناسی محیط است.
طراحان محیطی، از سوی دیگر، رویکرد راهبردی و عملگرایانه و مبتنی بر اجرا دارند. برخی طراحان تاکیدشان معطوف به مسائل زیباییشناختی، و پردازشهای فُرمی، و تیپولوژی فُرم است. طراحی محیط فرایندی محصول محور، و متوجه جنبههای عینی تولید، و جویای محور قرار دادن بینشها و ارزشهای خاص در فرایند طراحیست.
تفاوت در زاویهدید و رویکرد میان طراحی محیطی و پژوهش روانشناسی محیط نوعی فاصله- گَپ- میان این دو ایجاد کرده است. در این فاصله فرآیند طراحی به برنامهریزی، طراحی، ساخت و ارزیابی کاربردی محیط مصنوع میپردازد و فرآیندهای پژوهش رفتاری به قلمروها، عمومی و خصوصی، درون و بیرون، خلوت، آسایش، سلامت روانی، و دیگر کیفیات مربوط به رابطه انسان و محیط میپردازد.
به تعبیری میتوان گفت آنجا که مطالعات رفتاری به هستها میپردازند و فرایند طراحی به بایدها. هر مکانی که طراحی تولید میکند، پژوهش رفتار محیطی به نوعی به آن میپردازد؛ از این رو میتوان اتاق، خانه، بیمارستان، مدرسه، زندان، محلهها و همسایگیها، قلمروهای اجتماعی اقلیتهای شهری، مناطق جغرافیایی، یا نظامهای فضایی گوناگون را موضوعات متفاوتی دانست که روانشناسی محیطی به آنها میپردازد.
فاصله میان فرایندهای رفتاری و فراندهای طراحی را، در تولید و تفسیر مکانها میتوان در چنین نموداری تصویر کرد:
اهمیت موضوعات روانشناسی محیط و تاثیرات متقابل آن در کیفیت فضا و تجربهی کاربر یکی از مسائل مطرح در پروسهی طراحی دفتر معماری شریف است. مجموعه معماری مش تا کنون با بررسی تجربیات فضایی کاربران و مطالعات روانشناسانه مرتبط با هر پروژه در روند طراحی، سعی در خلق اتمسفر فضای مناسب آن داشته است. اتمسفر معماری به موازات پاسخگویی به نیاز های فیزیکی هر فضا خلق می شود.
زعفرانیه، خیابان بهزادی، خیابان ماکویی پور شمالی، دفتر معماری مقداد شریف (مجموعه معماری مش)
تلفن: ۱۵۳۷ ۲۲۱۸ ۲۱ [۹۸]+
ساعات کاری
شنبه تا چهارشنبه ۹ صبح الی ۶ عصر
پنجشنبه ۹ صبح الی ۱۲ ظهر
Calle Apolono Morales 6, Meghdad Sharif Architecture office, Madrid, 28036
Pr@meshoffice.org +[34] 671 344 838
Opening Hours
Saturday — Wednesday 9 AM – 6 PM
Thursday — 9 Am – 1 PM